خوزستان"(الاهواز)، ثروتمند اما محروم؛ چرا؟ "
" استان خوزستان "] اهواز [ با وجود منابع طبیعی عظیم ثروت مثل نفت و گاز ، زمین های کشاورزی ، رودخانه های پرآب ، بنادر بزرگ ، صنعت پتروشیمی ، پالایشگاه ، فولاد و غیره از محروم ترین استان های کشور است . استانی که بیش از 75 درصد ثروت کشور را تامین می کند چرا باید جزء استانهای توسعه نیافته قرار بگیرد . متاسفانه شهرهای " استان " در محرومیت شدیدی به سر می برند ، برخی از شهرها آنقدر وضعیت بدی دارند و از پیشرفت به دور هستند که نمی توان بر روی انها نام شهر گذاشت و بیشتر شبیه روستاهای عقب مانده اند .
مردم " خوزستان " ] اهواز [ سال ها رنج محرومیت و فقر را می چشند . متاسفانه در " استان خوزستان " ] اهواز [ روند توسعه و پیشرفت بسیار کند است . با وجودی که همین " استان " تمام کشور را نان می دهد . گزاف نیست مدعی شویم اگر تمام دنیا را بگردیم منطقه ای به ثروتمندی " استان خوزستان " ] اهواز [ پیدا نمی کنیم . هیچ کجای دنیا منطقه ای مانند " خوزستان " پیدا نمی شود که این همه ثروت را یکجا در خودش جمع کرده باشد ، منابع عظیم نفت و گاز ، رودخانه های پرآب ، زمین های کشاورزی و ثروت های دیگر ، اگر خوب دقت کنیم می بینیم در اروپا زمین های کشاورزی زیادی وجود دارد و از این طریق ثروت زیادی را نصیب اروپایی ها کرده است اما از نفت و گاز خبری نیست .
وقتی به کشورهای خلیج " ف.ا.ر.س " ] Arabian Gulf [ نگاهی می اندازیم باز می بینیم نفت و گاز فراوانی وجود دارد اما نه آبی وجود دارد نه زمین های کشاورزی ؛ ولی " استان خوزستان " ] اهواز [ این ثروتها را یکجا در خود دارد ، هم نفت و گاز و هم زمین های کشاورزی ، آن وقت " استان خوزستان " کجا و اروپا و کشورهای خلیج " ف.ا.رس " کجا . چرا باید وضع " استان " به این صورت باشد و جزو عقب مانده ترین استانهای کشور باشد . ایا حق " خوزستانی ها " نیست از این ثروتی که زیرپایمان است سودی ببریم و استانمان را سامان دهیم ؟
آیا حق نداریم مقداری از این ثروت را برداریم و به زخم هایمان بزنیم . این نفتی که در دنیا بر سر آن می جنگد در " استان " ماست ، این گنجی که همه دنیا به دنبال آن است و به خاطرش سر و دست می شکنند در " استان " ماست ، این نفتی که اگر نباشد خیلی از صنایع کشور نابود می شود در " استان " ماست ، این طلای سیاه در " استان " ماست ، پس چرا باید مردمش در بدترین شرایط معیشتی زندگی می کنند ، چرا باید سال ها درد و رنج محرومیت را تحمل کنند و از کمترین امکانات اولیه هم بی بهره باشند .
آیا این منصفانه است پرآب ترین رودخانه کشور در " خوزستان " ] اهواز [ است با وجود این مردم " استان " باید آب شور و غیربهداشتی مصرف کنند ، " اروند رود " از کنار شهرهای " آبادان و خرمشهر " می گذرد ولی مردم این دو شهر باید آب گل آلود استفاده کنند . " خوزستان " بزرگترین نیروگاه برق را داراست حتی برق به نقاط دیگر کشورمان می فرستد ، اما مردم " خوزستان " باید بی برق های تابستان را تحمل کنند ، گاز از " خوزستان " به دورترین مناطق کشور و حتی کشورهای دوردست فرستاده می شود ؛ اما خیلی از شهرهای " استان " حتی گاز رسانی هم نشده اند ، ثروتی مانند نفت و گاز زیر پای مردم " خوزستان " است ولی خودشان در بدترین شرایط معیشتی زندگی می کنند .
" خوزستانی ها " نه تنها از این ثروت عظیم نفت و گاز نصیبی نبرده اند بلکه ضرر هم کرده اند ، به خاطر این که آلودگی هایی که نفت و گاز و پتروشیمی و پالایشگاهها و فولاد و... در منطقه به وجود می آورند مردم را دچار امراض گوناگون می کنند ، بدین ترتیب از این ثروت سودی نمی برند ،هیچ یک چیزی هم باید بدهند تا خود را درمان کنند . در " خوزستان " ] اهواز [ مردمی هستند که در خانه های حلبی زندگی می کنند ، خانه هایی که از حلبی و نی ساخته شده اند و صاحبان آن را نه در زمستان و نه در تابستان محافظت نمی کنند ، خانه هایی که اطراف آنرا لجن و اشغال فرا گرفته و در زمستان با کمترین بارندگی لجن و فاضلاب وارد خانه هایشان می شود و سلامتی شان را به خطر می اندازد ، انسان هایی که به خاطر نداری و بدبختی هرگز نتوانسته اند در خانه های ایمن زندگی کنند . چرا باید این گونه باشد ، چه کسی پاسخگوست ، آیا این مردم " ایرانی " نیستند ، جزء این مملکت نیستند ، انگار که اصلا وجود ندارند و فراموش شده اند و کسی آنها را نمی بیند تا کی باید در این وضعیت زندگی کنند .
سوال من از مسوولان این است که آیا انصاف است این مردم نتوانند از این همه ثروتی که زیرپایشان است و در شهر و " استانشان " وجود دارد نصیبی ببرند تا از این همه بدبختی و فلاکت نجات پیدا کنند ، متاسفانه فقط این مردم ، گرفتار چنین بدبختی و محرومیت نیستند بلکه اکثریت مردم " خوزستان " ] اهواز [ زیر خط فقر و در وضع نابسامانی زندگی می کنند . 20 سال از جنگ گذشته اما هر وقت از مسولی در مورد علت محرومیت و عقب ماندگی " استان " سوال می شود می گوید : علتش جنگ است و این محرومیت به همین خاطر است و وضع " استان " را به این صورت درآورده ، جنگ فقط هشت سال طول کشید برای همه مردم کشور جنگ فقط همان هشت سال بود اما برای ما " خوزستانی ها " 30 سال طول کشید و انگار قرار نیست این جنگ و ویرانی ها و خرابی ها و محرومیت ها و عقب ماندگی های آن دست از سر ما " خوزستانی ها " بردارد به اسم این که در این " استان " جنگ رخ داده سال هاست که " خوزستانی " ها رنج فقر و محرومیت را می چشند .
نمی دانیم اگر این جنگ نبود مسولان چه بهانه ای برای محرومیت " استان " می آورند ! 20 سال از جنگ گذشته آیا این زمان برای آن که " استان خوزستان " از این همه رنج و محنت و عقب ماندگی خارج شود کافی نیست آن هم " استانی " با این همه ثروت ، " استانی " که قلب اقتصاد کشور است . استان سیستان و بلوچستان تقریبا هیج منبع درآمدی ندارد و استانی محرومی است ، " استان خوزستان " با بیشترین منابع طبیعی و ثروت ، محرومیتش شاید هم سطح محرومیت سیستان و بلوچستان است .
استان هایی وجود دارند که یکصدم ثروت " خوزستان " ] اهواز [ را هم ندارند اما وضعیت بسیار مناسب تری از " استان " ما دارند ، چرا باید وضع به این صورت باشد . ای کاش "خوزستان " نفت و گاز نداشت ، ای کاش " خوزستان " ثروتمندترین " استان " کشور نبود ، شاید بدین شکل راحت تر قبول می کردیم که " استان " محرومی داریم ! " خوزستان " شاید نزدیک به 40 سال از بقیه استان ها عقب تر است ، استان های دیگر به چه سطحی از پیشرفت رسیده اند و چقدر توسعه پیدا کرده اند و به کجاها رسیدند ، اما ما " خوزستانی " ها هنوز در مساله فاضلاب هایمان گیریم که چرا فاضلاب ها در خیابان ها و شهرهایمان سرازیر است یا اینکه زباله ها روی زمین و درخیابان و کوچه ها باقی مانده ، واقعا مشکل از کجاست، ایا مشکل از مسوولان " استان " است که قدرت کار و قدرت دفاع از حقوق مردم " استان " را ندارند یا از نگاه مسوولان کشوری به " خوزستان " است ؟!
روزنامه کارون - شماره 1668
ص 4 - یکشنبه 24 آذر 1387- 14 دسامبر 2008
عبدالجبار حمید - یک شهروند " رامشیری (خلف آبادی)
|
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر