افزایش انواع فسادهای اجتماعی و آمار اعتیاد سبب گشته تا امروز ما شاهد جامعهای باشیم که در آن حتی به خاطر ۵۰ هزار تومان ناقابل هم آدم میکشند و صفحات حوادث روزنامهها حکایت تأسفبار از افزایش روزافزون آمار خودکشیها و قتلهای ناموسی، و . . . خصوصا در شهرهای بزرگ دارد.
در این میان آنچه حساسیت نویسنده را جهت درج این سطور برانگیخت، سوء استفاده ادارات اطلاعاتی و امنیتی شهرهای آذربایجان از بعضی از این قتلها و راه انداختن جنگ روانی بر علیه حرکت ملی آذربایجان می باشد.
چنانکه با وقوع هر قتلی - که مقتول جوان و کم سن و سال هم باشد-، آنان توسط مخبرین خود در محله های شهر، با پراکندن این شایعه که گویا این فرد (مقتول) پان ترکیست بوده و مامورین اطلاعاتی وی را ربوده و به قتلش رسانده اند، موجبات تشویش خانواده ها راسبب گشته و سیاست کنترل - و چه بسا جلوگیری- جوانان و نوجوانان آذربایجانی هویت طلب را توسط خانواده هایشان دنبال میکنند. در این میان گاها میل خانواده و اطرافیان مقتولین برای منزه نشان دادن خود و سرپوش گذاشتن به فسادهای احتمالی قربانی، مزید بر علت شده تا خود این خانوادهها نیز بدشان نیاید که قربانی خود را منتسب به هویت طلبی کرده و غیر مستقیم بر شایعات مذکور رنگ و لعابی واقعی گونه دهند.
مورد تازه ای از این دست که توجه راقم این سطور را به خود جلب کرد، پیدا شدن جسد جوانی ۱۸ ساله ساکن شهرک رضوانشهر تبریز است که گویا از چهار ماه قبل از پیدا شدن جسد، ناپدید شده بود. علارغم اینکه تمام شواهد و قرائن نشانگر دست داشتن و یا دست کم آگاهی داشتن خانواده مقتول از قتل بوده، _ از جمله اینکه بعد از مدتی از ناپدید شدن این جوان، خانواده برای پسر دیگر خود مجلس جشن و عروسی راه میاندازند و از طرفی با پیدا شدن جسد، از شناسایی آن امتناع می ورزند که در نهایت کلیدهای منزل که توی جیب مقتول بوده، معما را تا اندازهای حل میکند_ و پرونده ای هم برای اعضای خانواده هم اکنون در دادسرای تبریز در جریان است، اطرافیان مقتول و مخبرین اطلاعاتی شایعه وقوع قتل توسط اطلاعات تبریز را در محله های شمال تبریز پراکنده اند.
این موضوع به نوبه خود هم مایه تأسف است وهم مایه مباهات!
مایه تأسف از این نظر که گاها منتسبین حرکت ملی نیز بدون محاسبه و ناخواسته بر این ترفند نیروهای اطلاعاتی دامن میزنند. غیر از مورد شهید فرهاد محسنی نگارستانی که به یقین توسط مأمورین اداره اطلاعات تبریز، وحشیانه با برق مورد شکنجه قرار گرفته و شهید شد، در مورد دیگری نمیتوان با قاطعیت سخن از دست داشتن چنین نیروهایی در قتلهای رخ داده، راند.
در مورد افشین عرفان خسروشاهی که چنین فردی اصلا خودش مأمور اطلاعاتی بود. همان راننده مزدا دوکابینی که همراه همکارش آقای محمد اختر به ستاد مرکزی تبلیغات دکتر محمود علی چهرگانی در انتخابات دوره پنجم مجلس نفوذ کرده و در مقام رانندگی، تمامی سخنرانی ها و جلسات دکتر را رصد می کرد. لذا انتساب این فرد به حرکت ملی از ریشه و بن دروغ است. حال این آقا به هر دلیلی خودکشی کرده و یا اینکه وجودش از نظر اربابانش غیرقابل تحمل گشته، الله اعلم.
در مورد قادر صدیقی هم که گزارش هایی مبنی بر تعقیب و گریز توسط ماشین پلیس در جاده سنتوی تبریز و در نهایت تصادف عمدی با موتور ایشان مخابره شده بود، علارغم تلاش زیاد، نه آدرسی از خانواده و محل سکونت چنین فردی به دست آمد، که لااقل تسلیتی به خانواده اش گفته باشیم نه مزاری به این نام در قبرستان. لذا اصلا وجود خارجی داشتن چنین فردی مورد تشکیک و تردید است.
و اما مایه مباهات است؛
چرا که این موضوع در جای خود، نمایی واضح از محبوبیت و مقبولیت حرکت ملی در بین آحاد ملت شریف آذربایجان را به نمایش میگذارد. و امروز ارزش واعتبار حرکت ملی آذربایجان در بین مردم باعث شده است که بعضی از مرتکبین به جرایم اقتصادی و اجتماعی هم، پیش در و همسایه و فامیل اصل جرم خود را کتمان کرده و زندانی شدن خود را به جرم فعالیت ملی وانمود و توجیه کنند.
پر واضح است که آپارتاید با دست یازیدن به چنین ترفندهایی، سعی در تضعیف روحیه ملی ملت آذربایجان را دارد و میخواهد تخم یاس و ناامیدی را بین آحاد جامعه آذربایجانی کاشته و آنان را به خیال خام خویش از پیگیری حقوق ملیاشان منصرف گرداند. غافل از اینکه آذربایجانی در طول تاریخ نشان داده است که اگر به حقانیت راه خویش ایمان بیاورد، بالاترین و گزافترین هزینه ها هم، یارای باز داشتن او از ادامه راه مقدسش نخواهد بود.
در پایان جا دارد فعالان حرکت ملی توصیه های زیر را مد نظر داشته باشند:
۱- در موراد مشابه، از فعالین نزدیک به حادثه انتظار می رود با اخذ اطلاعات صحیح و اطلاع رسانی به موقع جلو شایعات اینچنینی را بگیرند.
۲- فعالین حرکت ملی ناآگاهانه و نسنجیده و بدون محاسبه به شایعات مشابه دامن نزده و با اطلاع صحیح از اصل مطلب منابع و عوامل اصلی شایعه را به حرکت ملی معرفی نمایند.
۳- در مواردی همانند شهادت دلسوزانه فرهاد محسنی، اعضاء خانواده و یا نزدیکان معتمد و در غیر این صورت فعالان نزدیک به فرد مزبور، اطلاع رسانی صحیح و به موقع انجام دهند تا از انحراف و سوء استفاده احتمالی از اصل موضوع جلوگیری بعمل آید.
در این میان آنچه حساسیت نویسنده را جهت درج این سطور برانگیخت، سوء استفاده ادارات اطلاعاتی و امنیتی شهرهای آذربایجان از بعضی از این قتلها و راه انداختن جنگ روانی بر علیه حرکت ملی آذربایجان می باشد.
چنانکه با وقوع هر قتلی - که مقتول جوان و کم سن و سال هم باشد-، آنان توسط مخبرین خود در محله های شهر، با پراکندن این شایعه که گویا این فرد (مقتول) پان ترکیست بوده و مامورین اطلاعاتی وی را ربوده و به قتلش رسانده اند، موجبات تشویش خانواده ها راسبب گشته و سیاست کنترل - و چه بسا جلوگیری- جوانان و نوجوانان آذربایجانی هویت طلب را توسط خانواده هایشان دنبال میکنند. در این میان گاها میل خانواده و اطرافیان مقتولین برای منزه نشان دادن خود و سرپوش گذاشتن به فسادهای احتمالی قربانی، مزید بر علت شده تا خود این خانوادهها نیز بدشان نیاید که قربانی خود را منتسب به هویت طلبی کرده و غیر مستقیم بر شایعات مذکور رنگ و لعابی واقعی گونه دهند.
مورد تازه ای از این دست که توجه راقم این سطور را به خود جلب کرد، پیدا شدن جسد جوانی ۱۸ ساله ساکن شهرک رضوانشهر تبریز است که گویا از چهار ماه قبل از پیدا شدن جسد، ناپدید شده بود. علارغم اینکه تمام شواهد و قرائن نشانگر دست داشتن و یا دست کم آگاهی داشتن خانواده مقتول از قتل بوده، _ از جمله اینکه بعد از مدتی از ناپدید شدن این جوان، خانواده برای پسر دیگر خود مجلس جشن و عروسی راه میاندازند و از طرفی با پیدا شدن جسد، از شناسایی آن امتناع می ورزند که در نهایت کلیدهای منزل که توی جیب مقتول بوده، معما را تا اندازهای حل میکند_ و پرونده ای هم برای اعضای خانواده هم اکنون در دادسرای تبریز در جریان است، اطرافیان مقتول و مخبرین اطلاعاتی شایعه وقوع قتل توسط اطلاعات تبریز را در محله های شمال تبریز پراکنده اند.
این موضوع به نوبه خود هم مایه تأسف است وهم مایه مباهات!
مایه تأسف از این نظر که گاها منتسبین حرکت ملی نیز بدون محاسبه و ناخواسته بر این ترفند نیروهای اطلاعاتی دامن میزنند. غیر از مورد شهید فرهاد محسنی نگارستانی که به یقین توسط مأمورین اداره اطلاعات تبریز، وحشیانه با برق مورد شکنجه قرار گرفته و شهید شد، در مورد دیگری نمیتوان با قاطعیت سخن از دست داشتن چنین نیروهایی در قتلهای رخ داده، راند.
در مورد افشین عرفان خسروشاهی که چنین فردی اصلا خودش مأمور اطلاعاتی بود. همان راننده مزدا دوکابینی که همراه همکارش آقای محمد اختر به ستاد مرکزی تبلیغات دکتر محمود علی چهرگانی در انتخابات دوره پنجم مجلس نفوذ کرده و در مقام رانندگی، تمامی سخنرانی ها و جلسات دکتر را رصد می کرد. لذا انتساب این فرد به حرکت ملی از ریشه و بن دروغ است. حال این آقا به هر دلیلی خودکشی کرده و یا اینکه وجودش از نظر اربابانش غیرقابل تحمل گشته، الله اعلم.
در مورد قادر صدیقی هم که گزارش هایی مبنی بر تعقیب و گریز توسط ماشین پلیس در جاده سنتوی تبریز و در نهایت تصادف عمدی با موتور ایشان مخابره شده بود، علارغم تلاش زیاد، نه آدرسی از خانواده و محل سکونت چنین فردی به دست آمد، که لااقل تسلیتی به خانواده اش گفته باشیم نه مزاری به این نام در قبرستان. لذا اصلا وجود خارجی داشتن چنین فردی مورد تشکیک و تردید است.
و اما مایه مباهات است؛
چرا که این موضوع در جای خود، نمایی واضح از محبوبیت و مقبولیت حرکت ملی در بین آحاد ملت شریف آذربایجان را به نمایش میگذارد. و امروز ارزش واعتبار حرکت ملی آذربایجان در بین مردم باعث شده است که بعضی از مرتکبین به جرایم اقتصادی و اجتماعی هم، پیش در و همسایه و فامیل اصل جرم خود را کتمان کرده و زندانی شدن خود را به جرم فعالیت ملی وانمود و توجیه کنند.
پر واضح است که آپارتاید با دست یازیدن به چنین ترفندهایی، سعی در تضعیف روحیه ملی ملت آذربایجان را دارد و میخواهد تخم یاس و ناامیدی را بین آحاد جامعه آذربایجانی کاشته و آنان را به خیال خام خویش از پیگیری حقوق ملیاشان منصرف گرداند. غافل از اینکه آذربایجانی در طول تاریخ نشان داده است که اگر به حقانیت راه خویش ایمان بیاورد، بالاترین و گزافترین هزینه ها هم، یارای باز داشتن او از ادامه راه مقدسش نخواهد بود.
در پایان جا دارد فعالان حرکت ملی توصیه های زیر را مد نظر داشته باشند:
۱- در موراد مشابه، از فعالین نزدیک به حادثه انتظار می رود با اخذ اطلاعات صحیح و اطلاع رسانی به موقع جلو شایعات اینچنینی را بگیرند.
۲- فعالین حرکت ملی ناآگاهانه و نسنجیده و بدون محاسبه به شایعات مشابه دامن نزده و با اطلاع صحیح از اصل مطلب منابع و عوامل اصلی شایعه را به حرکت ملی معرفی نمایند.
۳- در مواردی همانند شهادت دلسوزانه فرهاد محسنی، اعضاء خانواده و یا نزدیکان معتمد و در غیر این صورت فعالان نزدیک به فرد مزبور، اطلاع رسانی صحیح و به موقع انجام دهند تا از انحراف و سوء استفاده احتمالی از اصل موضوع جلوگیری بعمل آید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر