۱۳۸۷ اسفند ۵, دوشنبه

نگاهی گذرا به عوامل موثر در خودکشی زنان

نگاهی گذرا به عوامل موثر در خودکشی زنان

باریش کوتسال

براساس تحقیقاتی که طی چند مدت انجام داده ام از بین انواع خشونت ها، خشونت روانی بیشترین ارتباط را با تمایل به افکار منتهی به خودکشی و آسیب رساندن به همسر را دارد.
نتایج این تحقیق نشان دهندهٔ این است زنانی که مورد خشونت قرار می گیرند باوجود اینکه از حمایت های خانوادگی برخوردار بودند،اما تمایل به افکار منتهی به خودکشی و آسیب رساندن به همسر داشتند.
براساس هم این تحقیق،تمایل به افکار منتهی به خودکشی و آسیب رساندن به همسر در زنانی که دارای سطوح تحصیلی دیپلم و لیسانس به بالا بودند کمتر از زنانی بوده است که دارای سطوح تحصیلی زیر دیپلم می باشند.
این تحقیق نشان می دهد درآمد و عوامل اقتصادی رابطه ای با تمایل به افکار خودکشی و آسیب رساندن به همسر نداشته است.
همچنین اعتیاد، همسرآزاری و آگاهی نداشتن نسبت به حقوق اجتماعی و قانونی، بیکاری، رفتارهای خشونت بار، فروش اموال و جهیزیه زن و حتی سرقت اموال خانواده توسط همسر، اجبار زن به انجام امور خلاف قانون برای کسب درآمد جملگی از پیامدهای اعتیاد و از مشکلات زنان جامعه است .

بسیاری از زنان حتی کمترین آگاهی از حقوق خود ندارند و با مراجعه به مراجع قضایی شوراهای حل اختلاف پس از راهنمایی و مشورت به وظایف خود آشنا می شوند.
ازدواج های نامناسب که تفاوت های سنی در آن فاحش است ، فرهنگ مردسالاری حاکم ، نداشتن حق انتخاب همسر ، فقر و بیکاری مردان را از مقوله هایی می اون شمرد که به پدیده خودکشی در میان زنان دامن زده است و دراین شرایط پدیده خودکشی به عنوان تنها راه آزادی و رهایی از رنج های انسانی بروز کرده و ادامه می یابد.
البته در این میان باید به ضرب و شتم زنان توسط مردانشان و فقر اقتصادی آنان نیز در افزایش میزان خودکشی زنان اشاره کرد.اغلب این مردان به دلیل بیکاری به آزار و اذیت زنان و کودکان خود می پردازند.بیکاری و فقر مالی تا آنجا پیش می رود که مردان برای رهایی از آن به اعتیاد و فساد اخلاقی روی می آورند.
همچنین چندهمسری را از دیگر عوامل خودکشی در میان زنان می توان عنوان کرد و با اشاره به یک طرح پژوهشی درسال 82 گفت:جامعه زنان به خصوص روستاییان به شدت در معرض خودکشی هستند.
براساس یافته های آماری این طرح پژوهشی که توسط سازمان بهزیستی انجام گرفته است این خودکشی ها به لحاظ سنی بالاترین میزان در گروه سنی 20 تا 29 سال و سپس 10 تا 19 سال در میان زنان است.

علاوه بر این از مجموع 174 مورد اقدام به خودکشی در استان آذربایجان شرقی 7/74درصد به زنان و3/25 درصد به مردان اختصاص دارد.
درفضای جامعه بخصوص روستاها وزنه اصلی مردان هستند و جایی برای شناختن حقوق زنان و استفاده از سلیقه و عقیده آنان وجود ندارد.
لازم یه ذکر است که از این تعداد خودکشی 43 درصد موفق و 57 درصد ناموفق بوده است و عمق مساله آنگاه وحشتناک تر می شود که به نوع خودکشی ها توجه شود.

شیوه خودکشی زنان خشن تر و بی رحمانه تر است به طوری که 98 درصد خودکشی های موفق به صورت خودسوزی بوده است.
بر اساس تحقیق انجام شده از طرف بنده در این میان خودکشی زنان متاهل 92 درصد است و ازدواج های اجباری ، فقر مادی و فرهنگی و تعداد زیاد جمعیت خانواده از عوامل عمده این ناهنجاری به شمار می رود. نسرین قره داغی مسئول شاخه حزب زنان گایپ معتقد هست که: مادامی که دختران 10 تا 15 سال به دلیل فقر فرهنگی و معیشتی به ازدواج مردان بالای 50 سال یا افراد دارای 2 یا 3 همسر درآیند وضعیت بهتر از این نخواهد بود.
آنان زنانی هستند آزار دیده و بریده از زندگی پرمخاطره و اجتماع و کسانی که از حقوق خود بهره ای نگرفته و در طول زندگی از آنها استفاده ابزاری شده است و با رسیدن به این تزلزل به جای خودسازی خودسوزی را انتخاب می کنند.
هیچ مرجعی مردان این زنان را مقصر نمی شناسد و هیچ برخورد قانونی با مسببان این نوع حوادث صورت نمی گیرد زیرا زنان خود خواستند مرتکب چنین عملی شده اند.
این زنان جایگاهی برای بیان فشارهای زندگی و بروز زور و خشونت و یا همدلی برای اظهار دردهای خود نمی بینند و پناهی برای مشاوره و گفت و گو تا یافتن چاره ای برای زندگی خود نمی یابد بنابراین تنها راه رهایی از این همه مصیبت را خودکشی می بیند.
قره داغی می گوید: این زنان در طول زندگی پرمشکل خود برای رهایی از زندگی حتی دستشان به طلاق نمی رسد چه رسد به بازگشت به خانه پدری که نگاه آنها بدتر از خودسوزی است.

علت و علل خودکشی

بررسی علت و علل خودکشی در افراد به عنوان نشانه‌هایی از عدم احساس امنیت فردی از آنجا که یکی از جرایمی است که در ایران رقم بالایی را در میان سایر جرایم به خود اختصاص داده است، معضل پیشروی بسیاری از کشورهای جهان است. در ایران همه ساله حداقل 30 هزار جوان به دلیل آینده نامعلوم و زندگی بدون هدف، دست به خودکشی می‌زنند و در کشور فرانسه نیز روزانه 43 تن به دلایل مختلف اقدام به خودکشی می‌کنند.که در مقایسه با ارقام خودکشی در ایران بسیار ناچیز است.
آسیب‌پذیری شخصیت در اقدام کنندگان به خودکشی؛ افسردگی، فقر، اعتیاد و اختلافات خانوادگی همچنان قربانی می گیرد بررسی علت و علل خودکشی در افراد را می توان نشانه‌هایی از عدم احساس امنیت فردی و غیره نام برد. میزان اقدام به خودکشی در چند کشور اروپایی دیگر از جمله سوئیس و سوئد حدود 8 تا 5 در یکصد هزار و در مجارستان 58 در یکصد هزار تن گزارش شده است. هر چند بنابر اعلام کارشناسان، خودکشی معضل اصلی جامعه ایرانی نیست، اما بررسی آمار خودکشی در سال‌های اخیر نشان می‌دهد که با آمار فزاینده‌ای در برخی از استانها مواجه هستیم، به طوری‌که طبق نتایج بدست آمده از پژوهش‌های صورت گرفته استان ایلام بالاترین آمار اقدام به خودکشی و سمنان پایین‌ترین شاخص اقدام به خودکشی موفق را به خود اختصاص داده‌اند. همچنین بنا بر تحقیقاتی که انجام داده ام ، بیشترین اقدام به خودکشی در مردان بین سنین 20 تا 25 ساله و در زنان بین سنین 16 تا 20 ساله بوده است. به عبارت دیگر گر چه مردان کمتر از زنان اقدام به خودکشی می‌کنند اما خودکشی واقعی در بین آنها که منجر به مرگ شده باشد، سه برابر زنان بوده است. این موضوع بیانگر آن است که گرچه مردان کمتر از زنان اقدام به خودکشی کرده‌اند ولی آن عده که به این عمل مبادرت می‌ورزند به واقع خواهان مرگ هستند. در حالی‌که کارشناسان، «افسردگی» را اصلی‌ترین عامل خودکشی می‌دانند اما در برخی استانها مثل اردبیل «اختلافات خانوادگی» مهمترین عامل ذکر شده است. همچنین افزایش خودکشی در میانجوانان حاکیست، احساس یاس، پوچی و سرخوردگی به عنوان آفتی خطرناک کشور را تهدید می‌کند. تصمیم برای ارتکاب رفتار خودکشی ممکن است تکانشی ، بدون اندیشیدن قبلی کافی بوده یا نتیجه نشخوار ذهنی طولانی باشد . برخی از جامعه شناسان انگیزه‌های اقدام به خودکشی در افراد را در درون جامعه جست وجو کرده و بر این باورند که این امر تا زمان تغییر مشخصات و مختصات سیلسی، اقتصادی، اعتقادی، بهداشتی و آموزشی وجود دارد و این بدان معنا است که جامعه زمان زیادی بعد از این را نیز باید شاهد مرگ خودخواسته باشد. در این میان به نظر می‌رسد، سال‌ها تحقیق و پژوهش برای بررسی علل و عوامل اجتماعی و روانی بروز رفتار اقدام به خودکشی و شناسایی محرک‌های اصلی همچون آسیب‌هایی همچون اعتیاد، فقر، اعمال خشونت شدید روانی و فیزیکی، افسردگی، اختلال شخصیتی و اختلافات خانوادگی و... در شرایطی که فرد درمعرض خودکشی، دچار احساس ناکامی شده و در گذر از تئوری درماندگی، خود را بدون حامی می‌یابد، صدمه به خویشتن و مرگ به عنوان آخرین گزینه از سوی فرد آسیب دیده انتخاب می‌شود. این در حالیست که علیرغم تلنگر‌های تحقیقاتی و زنگ خطر در پی بروز این پدیده که سومین عامل مرگ در میان نوجوانان و هفتمین عامل مرگ در میان جوانان خودکشی است، هنوز مسؤولان در پی چاره‌اندیشی در خصوص پیشگیری از وقوع خودکشی به طور منسجم برنیامده‌اند، به طوری‌که طرح این پرسش همچنان به اعلام راهکارهای مشاوره‌ای ختم می‌شود، بی‌آنکه به صورت منسجم برای آن برنامه‌ریزی صورت بگیرد. افرادی که دارای شخصیت منفعل و آسیب‌پذیری هستند، بیشتر دست به خودکشی و خودآزاری می‌زنند بر این اساس این عده به جای حل مشکل، سعی در حذف صورت مسأله‌ می‌کنند، چراکه می‌خواهند با خودکشی مشکل را متوجه دیگران کنند. از این رو این‌گونه افراد، اغلب با انتخاب شیوه‌های جنجال برانگیز در خودکشی نسبت به آسیب‌های و مشکلات پیشرو اعتراض اجتماعی خود را بیان می‌کنند. خودکشی زمانی رخ می‌دهد که فرد علاوه بر عدم تجربه دلبستگی امن، در لحظات بحرانی زندگیش، خود را تنها و بی‌حامی احساس می‌کند و چون از نظر توانایی شخصیتی، تحمل ناکامی و حل مشکل را ندارد، با از دست دادن انگیزه‌های حیاتی، مثبت اندیشی و امیدواری به بن‌بست خودکشی می‌رسد. این در حالیست که امروزه به دلیل پیچیدگی‌های روابط اجتماعی، یافتن راههای صحیح ارتباطی می‌تواند در کاهش بروز این آسیب اجتماعی نقش مهمی را ایفاء کند. همچنین نتیجه سال‌ها تحقیقات پژوهشگران برای شناسایی آسیب‌های اجتماعی در وقوع خودکشی نشان می‌دهد برگزاری جلسات روانشناسی برای افرادی که در فقر به سر می‌برند یا خودشان و اعضای خانواده‌اشان در گرداب اعتیاد گرفتارند، نمی‌تواند تبدیل به راهکار شود، بلکه اقدام مؤثر، فقرزدایی و جلوگیری از گرایش افراد به مصرف مواد مخدر است. راههای پیشگیری از وقوع خودکشی رامی توان وابسته به عواملی همچون منطقه جغرافیایی، بررسی فرهنگی، روش‌های برگزیده جمعی در اقدام به خودکشی دانست. بر این اساس روانشناس و مددکار باید در جهت هدایت ذهنی و روانی افراد در معرض خطر به منظور جلوگیری از وقوع حادثه وارد عمل شود.

دخترها بیشتر اقدام به خودكشی می‌كنند

60 درصد اقدام به خودكشی‌ها بین دختران 15 تا 19 ساله انجام می‌شود.تحقیقات نشان می دهد حدود 23 درصد 240 فردی كه خودكشی می کنند، مشكلات خانوادگی و عاطفی دارند.گفتنی است سومین عامل مرگ نوجوانان و هفتمین دلیل از دست رفتن جوانان خودكشی است

کمبود اعتماد به نفس و افسردگی

کمبود اعتماد به نفس دلیل قطعی افسردگی نیست اما بر اساس تحقیقات مختلف ثابت شده است که این دو پا به پای هم پیش می روند و سازمان جهانی بهداشت نیز در توضیحات خود فقدان اعتماد به نفس را به افسردگی نسبت داده است.
1- کمبود اعتماد به نفس باعث می شود که شما تبدیل به دشمن ارزش های شخصیتان شوید. افکاری مانند: " اگر کا مناسبی داشتم، اگر فردی از اعضای خانواده ام (پدر،مادر ،همسر و..) معتاد نبود، اگر آزادی اجتماعی داشتم،اگر جذاب و معروف بودم، اگر از پس درست کردن این بر می آمدم و ... " باعث خراب شدن کل زندگی شما می شوند. حتی اگر دیگران هم برای شما ارزش قائل شوند، صداهایی که دائما در گوش شما می پیچند باعث از بین رفتن آن ارزش ها می شوند. درست مثل نوشته های جولیا رابرتزکه در کتاب خودگفته که افکار منفی خیلی سریع تر به درون ذهن شما نفوذ می کنند.

افکار منفی ملکه ذهن شما می شوند و شما به همین دلیل نسبت به مشکلات موجود بی توجه می شوید و به صورت بخش جدانشدنی زندگی روزمره شما در می آیند. بر طبق آمار، سازمان جهانی بهداشت و درمان اعلام کرده است که تنها 25 درصد از کل افرادی که در سطح جهان مبتلا به بیماری افسردگی هستند تحت درمان مناسب قرار می گیرند.
2- کمبود اعتماد به نفس در نوجوانان را جدی بگیرید زیرا در موارد بسیاری منجر به خودکشی می شود. در حال حاضر سومین عامل مرگ و میر در جهان خودکشی است که درصد عمده ای از آن به دلیل فقدان اعتماد به نفس روی می دهد.
3- کمبود اعتماد به نفس نه تنها در زندگی شغلی بزرگسالان تاثیر منفی می گذارد و قابلیت اجرایی آنان را کاهش می دهد بلکه در زندگی خانوادگی آنها نیز تاثیر گذاشته و باعث می شود که نسبت به شریک زندگی خود بی میل شوند و از قبال وظایف خود نسبت به فرزندان نیز در بمانند

. فقدان اعتماد به نفس در کلیه امور زندگی انسان تاثیر می گذارد. این امر باعث می شود که فرد متحمل فشار روانی زیادی شود.

Barish.kutsal@gmail.com

xeber@gaip.org

هیچ نظری موجود نیست: