مؤعجوز-توركجه وئبلاگىندانּ
از وبلاگ معجز-تركى
۱۹۳۴-۱۸۷۳
http://mocuz-turkce.blogspot.com/
١- زبان تركى در ايران از تاريخ هزار ساله دولتى بودن برخوردار استּ اين زبان در قرن بيستم نيز ٬ گرچه كوتاه مدت٬ در آذربايجان زبان رسمى و دولتى اعلام شده استּ رسمى و دولتى شدن دوباره زبان تركى در ايران و ضرورت انجام تغييرات لازمه در اين راستا در قانون اساسى٬ اساسىترين٬ عاجلترين و غيرقابل چانه زنىترين نياز فرهنگى٬ حق طبيعى و خواست دمكراتيك توده ترك در ايران استּ اين خواست در دوران معاصر٬ همانگونه كه در شعر معجز نيز آشكارا ديده مىشود٬ گذشته اى اقلا صدساله داردּ اين ضرورت امروزه با رسمى شدن زبان هاى مليتهاى مخلتف در دو كشور همسايه ايران يعنى عراق و افغانستان دوچندان شده استּ از اين پس٬ مىبايست تغيير قانون اساسى و رسمى و دولتى شدن دوباره زبان تركى در آن٬ يك صدا پيش شرط اصلى خلق ترك و همه نمايندگان و منسوبين فرهنگى و سياسى آن در هرگونه حمايت از هر شخصيت و كانديدا و فرقه و نهاد و حزب و حكومت و ּּּּ و در همه مناسبتها از جملهانتخابات نمايندگان مجالس مختلف و بويژه رئيس جمهورى باشدּ وظيفه روشنفكران ترك ايرانى٬ تلاش براى درك ضرورت و ماهيت استراتژيك اين خواست كليدى٬ همگانى و توده اى نمودن سريع آن در ميان پاره هاى خلق ترك در سراسر ايران٬ انعكاس رسمى و هر چه گسترده اين خواست ملى در تمام پلاتفرمهاى فرهنگى و سياسى داخل و خارج كشورى و تثبيت و تسجيل آن در بالاترين سطوح نهادهاى بين المللى استּ جاى خوشبختى بسيار است كه عمده روشنفكران ترك ايرانى نيز مسئولانه و عملا در اين جهت گام برمىدارند ּ (نگاه كنيد به نوشته: من از رسميت بخشيدن به زبان تركي سخن ميگويم)ּ
با اينهمه متاسفانه ديده مىشود كه برخى از فعالين فرهنگى و سياسى ترك ايرانى (مثلا گروهى از فعالين و فرهنگيان آذربايجانى كه اخيرا ديدارى با آقاى كروبى داشته اند) وقوف كافى بر سابقه رسميت هزار ساله زبان تركى در ايران و بويژه رسميت دولتى آن در دوره حاكميت حكومت ملى آذربايجان در سالهاى جنگ جهانى دوم٬ مفاد عهدنامه ها و اعلاميه هاى حقوق بين المللى ناظر به حقوق بشر و حقوق زبانى و الزامات دولتها در تطابق خود با آنها٬ سير تاريخى و امروز نيازها و شعارهاى استراتژيك خلق ترك در ايران٬ فعل و انفعالات دمكراتيك صورت گرفته در جهان٬ منطقه و كشورهاى همسايه و ּּּּ نداشته و هنوز مشغولمطرح نمودن خواستهاى بى پشتوانه و نامتناسب با شرايط و احتياجات روز٬ مانند اجراى اصول غيردمكراتيك ١٥ و يا ١٩ قانون اساسى –مىباشندּ حال آنكه حتى در صورت اجرا اين اصول و با غير رسمى ماندن زبان تركى٬ هيچگونه تضمين عملى براى ادامه پايبندى دولت به اجراى آنها در آينده وجود نداردּ علاوه بر آن٬ اين اصول با رسميت دادن انحصارى به زبان فارسى و به رسميت نشناختن وجود و هويت ملل مختلف در ايران (تاكيد به ملت ايران به جاى ملتهاى ايران)٬ خود ريشه مساله ملى و زبانى در ايران شمرده مىشوندּآموزش زبانهاى مادرى و يا آموزش به زبانهاى مادرى بدون رسمى شدن زبان تركى در ايران٬خواستى بى معنى و بدون آينده استּ درجا زدن٬ تنزل و عقبگرد برخى از فعالين فرهنگى ترك ايرانى به شعارهاى دور از ذهنيت مدنيت معاصر و اساسا بىپشتوانه و تضمينى مانند اجراى اصول غيردمكراتيك ١٥ و ١٩ قانون اساسى – كه صريحا زبان فارسى را تنها زبان رسمى ايران اعلام نموده است- رفتار و وضعيتى فوق العاده زيانبار و ناخوشايند و تماما بر عليه منافع خلق ترك در ايران است و باعث ايجاد تصويرى نادرست از سير مبارزات و ماهيت و سطح خواستهاى فرهنگى و سياسى خلق ترك در نزد ديگر ايرانيان٬ مقامات دولتى و نهادها ى بين المللى و افكار عمومى جهان مىشودּ بويژه اكنون كه حتى مليتهاى كم شمارى مانند تركمنها و كردهاى ايران نيز خواستار رسميت زبانهاى خود شده اند٬ مطرح ننمودن شعار و خواست محورى رسميت زبان تركى از سوى برخى از روشنفكران ترك ايرانى٬ نشانگر درجه بسيار بزرگ عدم بلوغ و نازل بودن بارز تئوريك٬ فرهنگى و سياسى و عقب ماندگى جنبش ملى دمكراتيك ترك و آذربايجانى در مقايسه با جنبشهاى ديگر ملل ايرانى مانند تركمن و كرد استּ
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر