فراخوان
برای نجات دریاچه ارومیه از مرگ حتمی جنبش سراسری و وسیع سازمان دهیم
دریاچه اورمیه در حال مرگ و نابودی است. ما ترکهای آذربایجان باید دریاچه اورمیه را زنده نگه داریم. نجات دریاچه از مرگ حتمی بخشی از مبارزه ما علیه اشغال و استعمار ایران میباشد.
اکنون اوضاع بحرانی دریاچه بحدی جدی است که دیگر نمیتوان آنرا بی اهمیت جلوه داده و آنرا از نظر دور داشت.
هدف ما در اینجا انتشار اخبار تازه یا تکرار اخبار دلخراش از وضعیت اسفناک دریاچه ارومیه نیست. هدف ما از این فراخوان، دعوت مردم آذربایجان و تشکلهای مختلف ترک برای ایجاد یک جنبش اعتراضی قدرتمند و اقدامات عملی فوری برای نجات دریاچه ارومیه از نابودی حتمی میباشد.
دریاچه ارومیه بهترین زیست گاه طبیعی پرندگان و دیگر جانداران بدلایل زیبائی، عوامل اقتصادی، منابع آبزی، گردشگری و دهها دلیل دیگر جایگاه ویژه ای برای آذربایجان دارد.
دریاچه ارومیه با صد و دو جزیره، دومین دریاچه شورجهان میباشد که بخاطر تنوع بیولوژیکی آن ازطرف یونسکو بعنوان اندوخته طبیعی به ثبت رسیده است.
دریاچه شور و نیلگون ارومیه در واقع یکی از ثروتهای طبیعی وشریانهای حیاتی آذربایجان جنوبی میباشد که مانند دیگر منابع آذربایجان مورد تهاجم دولت اشغالگر ایران واقع شده است. نظام سرمایه داری حاکم در ایران در کارکرد خود با انواع روشها و اقدامات، محیط زیست و منابع طبیعی آذربایجان را بدون هیچ مقاومتی تخریب میکند بطوریکه دریاچه ارومیه یکی از مهمترین آنهاست.
دولت سرمایه داری واسلامی ایران برای بهره برداری از منابع آبی و طبیعی رودخانه های آذربایجان نزدیک به چهل (40) سد و بند (1) دررودخانه های کوچک و بزرگ حوزه آبریز دریاچه ارومیه جهت آبیاری و تولید برق احداث کرده تا از فروش برق آنها بر سرمایه سرمایه داران اشغالگر بیفزاید.
ساده لوحانه و ساده انکاری خواهد بود اگر فکر کنیم هدف رژیم از ایجاد سدها و مسدود ساختن آب رودخانه های منتهی به دریاچه ارومیه تنها و تنها بخاطر ابیاری و تولید برق و فروش آنها باشد بطوریکه تنها بیست درصد آبها برای ابیاری مصرف میشود.
به نظر ما تولید برق و کسب سود بخشی از واقعیت است ولی هدف اصلی دولت اسلامی ایران نابودی دریاچه اورمیه و تبدیل آن به شوره زار میباشد.
احداث پل روی دریاچه، پر کردن دریاچه با میلیونها تن سنگ وخاک کوهها وتقسیم آن با دیواره خاکریزی ، عدم بکار گیری روشهای علمی و مهندسی در ساخت پل، هدایت و سرازیرکردن فاضلابهای شهرها و پسابهای کارخانه هایی مانند شرکت صنایع شیمیایی کاوه سودای مراغه - کارخانه نمک صعنتی مراغه (2) به دریاچه همگی برای تحقق این هدف یعنی نابودی دریاچه اورمیه صورت میگیرند.
اساسا سیاست نابودی دریاچه ارومیه، تخریب محیط زیست و منابع طبیعی آذربایجان حلقه ای از استراتژی اشغالگران و دشمنان آذربایجان در جهت تضعیف آذربایجان و اعمال حاکمیت و ادامه اشغالگری برآذربایجان میباشند.
خشکی و مرگ دریاچه ارومیه برای آذربایجانیها یک فاجعه ملی می باشد. متاسفانه این فاجعه ملی فقط با نابودی دریاچه خاتمه نمی یابد و بدنبال خود فاجعه بررگتری رامی آفریند.
خشکی و به شوره زارتبدیل شدن دریاچه ارومیه باعث تغییر کامل اکوسیستم آذربایجان خواهد شد. در نتیجه پیشروی نمک در اثر بادها و طوفانهای نمک منطقه وسیعی از اراضی حاصلخیز و کشاورزی آذربایجان ویران شده و دهها شهر و هزاران روستا در حوالی دریاچه ارومیه خالی از سکنه خواهند شد. علاوه بر شیوع انواع بیماریها و سرطانها، عواقب اقتصادی و اجتماعی چنین وضعی برای آذربایجان برای همیشه جبران نا پذیر خواهند بود
دولت سرمایه داری و اشغالگرایران برای مخفی نمودن و توجیه اهداف سود جویانه خود و نابودی عمدی دریاچه ارومیه ادعا میکند که دولت اسلامی، عوامل انسانی و سدهای موجود مسبب وباعث خشکی دریاچه اورمیه نیستند بلکه مسبب اصلی عوامل طبیعی و کاهش بارندگیها است.
هر کسی میداند که زندگی دریاچه ها به آب رودخانه ها بستگی دارد و هر سدی خطر و دشمن بلا تردید برای دریاچه ها محسوب میشود. به دلیل وجود دهها سد بر روی رودخانه های حوزه آبریز دریاچه اورمیه، اگر همه عوامل طبیعی مساعد و بارندگیها دهها برابر سالیان گذشته باشد باز تغییری دربهبودی وضعیت دریاچه ایجاد نخواهد شد.
چمهوری اسلامی ایران عمدا و قصدا دهها سد برای خشکاندن دریاچه اورمیه و تبدیل آن به شوره زار ایجاد نموده و مسئول اصلی تخریب محیط زیست آذربایجان و نابودی دریاچه ارومیه است.
در نتیجه سیاستهای ویرانگر جمهوری اشغالگر واسلامی ایران فقط در طی چهارده سال گذشته هفت متر از ارتفاع آب دریاچه کاهش یافته و بیش از دویست هزار هکتاراز مساحت دریاچه به شوره زار تبدل شده است. در طول این مدت کوتاه جزیره هایی به خشکی پیوسته و بخاطر افزایش شوری آب جمعیت آرتیما ها کاهش یافته و گونه های مختلف حیوانات و پرندگان تلف شده و یا به مهاجرت دائمی رفتند.
ما پروسه یک فاجعه ملی را درآذربایجان شاهد هستیم. سرمایه داران اشغالگر واسلامی عمردریاچه شور و بی نظیر آذربایجان را ده سال اعلام کرده اند اما کارشناسان و مردم ارومیه عمر دریاچه را کمتر از پنج سال حدس میزنند.
در برابر چنین فاجعه ای، بسیار تاسف انگیز است که ملت ترک در دو دهه گذشته سکوت کرده است. دوران سکوت باید بپایان برسد، چون دیگر جای درنگ نیست.
ما دیگر نمیخواهیم هر روز اخباری هولناک از کاهش آب و افزایش شوره زاران دریاچه ارومیه بشنویم و یا شاهد اقدامات و تعرضات عمدی اشغالگران در نابودی آن باشیم.
دریاچه ارومیه در سه دهه گذشته شلاق سرمایه داران اشغالگر را میخورد و از درد بر خود میپیچد. دریاچه ارومیه آزرده، تنها ،بیمارو ناتوان شده و نفس های آخر خود را میکشد و شمارش معکوس عمر آن از مدتها پیش آغاز شده است
ملت ترک با دلی اندوهگین و غمی پایان ناپذیر ناظرمرگ دریاچه تاریخی شان هستند ولی به وظایف و نیروی عظیم خود در نجات دریاچه آگاه نیستند و تنها به اقدامات دولت اسلامی در بهبودی وضع دریاچه امید بستند.
ما نباید از دشمنی که قصد ویرانی آذربایجان و دریاچه آنرا دارد انتظار حل بحران بی آبی دریاچه را که خود آنرا ایجاد نموده داشته باشیم. ملت ترک موقعی دشمن را وادار به حداقل اقداماتی مثبت در این زمینه خواهد کرد که با اعتراضات قدرتمندعمومی آن را به عقب نشینی مجبور سازد.
بی شک زمانی محیط زیست آذربایجان و حیات دریاچه اورمیه از تخریب و ویرانی در امان خواهند بود که آذربایجان استقلال یافته و از حاکمیت سرمایه خلاصی یافته باشد ولی تا رسیدن به آنروز هیچ چاره ای نداریم جز اینکه با نیروی اعتراصات میلیونی خود دشمن را از ویرانی آنها باز داریم.
بنا بر این ما قصد داریم نیروی توده مردم آذربایجان را برای حمایت و نجات دریاچه بسیج کنیم و آنها را در خنثی ساختن این فاجعه ترغیب کنیم. ما باید بدون هیچ ابهامی مطمن باشیم که اگر دیر بحرکت در آئیم بخاطر طمع و سود آوری سرمایه داران فارس از سدهای موجود، اثری از دریاچه اورمیه باقی نخواهد ماند.
آذربایجان سرزمین ماست و ما روی آن کار و زندگی میکنیم . به همین جهت نمیتوانیم به محیط زیست آذربایجان از جمله سرنوشت تلخ دریاچه کم نظیراورمیه، منطقه جنگلی و منصربه فرد ارسباران و غیره بی تفاوت باشیم.
ما ترکها باید بحرکت در آئیم تا از دریاچه خود، منابع طبیعی و زیست محیطی خود بدون هیچ ترس و واهمه ای دفاع کنیم . ما همگی موظف هستیم از دریاچه اورمیه مانند مردمک چشم خود مواظبت کنیم.
مردم ستمدیده آذربایجان همانطوریکه برای دفاع از زبان، فرهنگ و هویت ملی و کلا برای دست یابی به حق تعیین سرنوشت و حاکمیت ملی دست به مبارزات قهرمانانه میزنند باید برای نجات دریاچه اورمیه هم مبارزات وسیعی را آغاز کنند. کارگران و زنانی که برای کسب حقوق طبقاتی وحقوق جنسی جانفشانی میکنند نمیتوانند برای حفظ دریاچه شان تلاش و مبارزه نکنند.
تشکلهای سیاسی و فرهنگی ، روشنفکران، سیاستمداران و همه فعالان آذربایجانی باید متوجه باشند که امروزه مسئله دریاچه اورمیه نه تنها یک مسئله زیست محیطی بلکه یک مسئله سیاسی مهمی تبدیل شده که اهمیت آن برای آذربایجان کمتر از مسئله زبان، زندانیان سیاسی، سالگرد شخصیت های ملی یا مطالبات دمکراتیک دیگر نیست.
بنا بر این هیچ فعال یا تشکل آذربایجانی محق نیست به حفظ و احیای محیط زیست آذربایجان و دریاچه اورمیه بی تفاوت شود. حفظ زندگی و حیات دریاچه اورمیه باید یکی ازمشغله ها و مسائل روزمره تشکلات سیاسی و غیر سیاسی، مطبوعات، وب سایدها، رادیو و تلویزیونهای آذربایجان جنوبی و حتی آذربایجان شمالی باشد.
اکنون ما برای دفاع از دریاچه ارومیه به ایجاد سازمانها و احزاب مدافع محیط زیست نیازفوری و جدی داریم تا مبارزات وسیعی را علیه سیاستها و اقدامات دولت ایران در نابودی محیط زیست آذربایجان سازماندهی کنند.
اکنون در غیاب چنین تشکلاتی، مسئولیت سازماندهی مردم برای دفاع ازدریاچه و محیط زیست آذربایجان بر دوش گروهها و فعالان سیاسی مختلف، ملی و مدنی می افتد.
ما ترکها باید از طریق نشستها، کنفرانسها، انتشار مقالات و کتابجه ها، ارسال پتیشن ها و دادخواست به مراجع دولتی ایران و سازمانهای جهانی محیط زیست، توجه همه را به وضعیت بحرانی دریاچه اورمیه جلب کنیم.
برای دفاع از حیات و موجودیت دریاچه ارومیه باید اعتراضات، تجمعات، اعتصابات و جنبشی گسترده درآذربایجان و کشورهای دیگرسازمان داده شوند.
مردم با تظاهراتهای میلیونی در مراکز شهرهای آذربایجان و یا با برگزاری تجمعات بزرگ در بنادر دریاچه ارومیه مانند بندر کلمانخانه یا نقاطی منا سب ترخواهان شکسته شدن سدها شده و اعتراضات خود را نسبت به عملکردها و سیاستهای رژیم در نابودی دریاچه اورمیه نشان دهند.
بعضی نمونه ها و مثالها شاید برای ما آموزنده باشند. همه میدانیم که خلیج فارس در خطر نابودی نبوده اما مردم فارس برای فارس نامیدن خلیج عرب جنبش وسیعی را در داخل و خارج ایران براه انداختند. در شهریور امسال کردهای کردستان درعراق به مسدود کردن و خشکاندن آب رود خانه ی" الوند" و چند رودخانه دیگر توسط سد های احداث شده ایران، تجمعاتی اعتراضی موفقیت آمیزی در مقابل کنسولگری ایران در سلیمانیه و منطقه مرزی منظریه انجام دادند. دراروپا هر روزه اعتراضاتی وسیع در حفظ محیط زیست جریان دارد و احزاب آنها در پارلمانها، دولتها نقش مهمی در سیاست گزاریها دارند.
ملت ترک هم میتواند مانند دیگر ملتها از دریاچه اورمیه که در حال خشکی است حمایت و حفاظت کند. برگزاری تظاهرات در مقابل سفارتخانه های ایران و مراکز یونسکو و دیگر سازمانهای مدافع محیط زیست جهانی، مسئله دریاچه اورمیه را دربعد وسیعی مطرح خواهند ساخت و دشمن را در موضع عقب نشینی و تنکنا قرار خواهند داد.
دریاچه اورمیه از ثروتهای با ارزش و طبیعی آذربایجان بوده و حفظ دریاچه در خدمت منافع ملی آذربایجان مبیاشد. پس مبارزه برای حفظ دریاچه اورمیه جدا از مسائل ومبارزات ملی آذربایجان نبوده و وظیفه هر ترک آذربایجانی شرکت فعال در این جبهه از مبارزه برعلیه سرمایه داران اشغالگر ایرانی می باشد. ملت ترک میتواند با نیروی خود دشمن را به عقب رانده و آب سدها را به روی دریاچه تشنه اورمیه باز کند.
سوسیالیستهای آذربایجان جنوبی از مدافعان سر سخت نجات دریاچه ارومیه و محیط زیست آذربایجان میباشند. ما آذربایجانیها برای ادامه حیات و رفع نیازهای زندگی به محیط زیست و طبیعت آذربایجان وابسته هستیم بنا براین ما با توجه توانیهایمان اجازه نخواهیم داد سرمایه داران بخاطر کسب سود از منابع طبیعی آذربایجان دریاچه اورمیه، محیط زیست و طبیعت آذربایجان را مخاطره بیاندازند.
ما بخشی از سوسیالیستهای آذربایجان دوش بدوش دیگر آزادیخواهان در ایجاد تشکلها و کمیته های مدافع محیط زیست آذربایجان، سازماندهی اعتراضات توده ای، تظاهراتها و کمپین ها در نجات دریاچه اورمیه از مرگ حتمی می کوشیم. اما تلاش یک یا چند گروه در انجام این وظیفه ملی و انسانی نمیتواند کافی باشد. ما برای جلوگیری از یک فاجعه ملی و نجات دریاچه ارومیه از مرگ و نیستی به مبارزه و جنبشی وسیع و سراسری در آذربایجان نیازداریم.
امید است این فراخوان درایجاد یک جنبش وسیع و سازماندهی شده در زیر پرچم های سرخ برای حفاظت از دریاچه اورمیه نتایج خوبی داشته باشد
www.solgunaz.com
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر