۱۳۸۸ آذر ۲۱, شنبه

از جشن ملی 21 آذرماه سال 1324 تا ماتم ملی 21 آذرماه سال 1325


از جشن ملی 21 آذرماه سال 1324 تا ماتم ملی 21 آذرماه سال 1325

21آذرماه یادآور وقوع دو حادثه بسیار مهم و تعیین کننده در تاریخ ایران و بالاخص ملتهای تحت ستم این کشور است.

در برخی از سالهای قبل این روز بزرگ تاریخی به رغم فشارهای شدید امنیتی و بازداشتهای گسترده ،با شرکت صدها تن از آذربایجانیها در بهشت امامیه تبریز ،در مجاورت قبور پاک شهدای 21 آذر ماه بخصوص مزارمطهر شهید فریدون ابراهیمی وزیر دادگستری جمهوری آذربایجان ایران گرامی داشته شده است.

64 سال پیش در چنین روزی در پی قیام سراسری و کوبنده مردم آذربایجان علیه نظام فالانژیست پهلوی، ساختارهای یک دولتی ملی و دموکراتیک به رهبری سید جعفر پیشه وری در آذربایجان جنوبی به مرکزیت تبریز تاسیس شد.این دولت نوپا آنگونه که دربیانیه فرقه دموکرات اذربایجان اعلام شده بود جهت مقابله با تحقیرات، تحریفات، تضییقات و تهدیدات دولت فاشیست مرکزی علیه رهنگ،زبان،اقتصاد و حیثیت آذربایجانیها و همچنین در راستای اجرای فصل فراموش شده انجمنهای ایالتی و ولایتی قانون اساسی مشروطه، ضمن اعتقاد به تمامیت ارضی و وحدت ملی اقوام و ملل ایرانی تشکیل شده بود.

قیام مردم آذربایجان و به دنبال آن تاسیس این جمهوری خودگردان، ایران را دروضعیت خروج ازطیف نظامهای دیکتاتوری و سانترالیستی(تمرکزگرا ) به ردیف کشورهای فدرال و پلورالیستی(کثرت گرا) قرار داد. ظهور چنین اوضاع نوینی ،امواج گسترده ای ازحمایتهای روشنفکران و همچنین اقشار مختلف مردم را به همراه آورد. بگونه ایکه تقریبا در تمام روزنامه های مستقل ان روز این قیام مورد تکریم قرار گرفت و همانند انقلاب کبیر مشروطیت سرآغاز گسترش تند باد اصلاحات در ایران دانسته شد. با تاسیس نخستین جمهوری تاریخ خاورمیانه ، تمام ملتهای ایران به وجد آمدند و به این ترتیب حمایتهای وسیعی در قبال اقدامات آزادیخواهان آذربایجان از سراسر ایران به منصه ظهور رسید.

حمایتهای مردمی از قیام 21 اذرماه به حدی بود که دولت ( مزدور و به شدت) انگلیسی قوام السلطنه مجبور به امضای معاهده ای حقوقی با جمهوری خودگردان آذربایجان ایران در تاریخ 23/3/1325 در تبریز گردید که از بازتاب وسیعی در رسانه های بین المللی برخوردار شد و مورد پذیرش دولتهای لندن،واشتگتن و مسکو قرار گرفت. برخی از حقوقدانان با استناد به مفاد این موافقتنامه تاریخی، به تداوم اعتبار معاهده بین المللی مذکور تاکید کرده فسخ یکطرفه آن از جانب حکومت خونریز آریامهری را بعنوان اقدامی اشغالگرایانه تلقی می کنند!

اما بدنبال رقابتهای شدید سه قدرت استعماری و امپریالیستی اتحاد جماهیر شوروی،بریتانیای کبیر وایلات متحده آمریکا بر سر مناطقی چون فنلاند،اوکراین ،یونان، اندونزی و به ویژه آذربایجان ،موضوع سرنوشت ایالت آذربایجان ایران به عنوان نخستین کیس حقوقی شورای امنیت سازمان ملل مطرح شد و بر اساس نظریه غالب محققان روابط بین الملل سرآغاز جنگ سرد میان بلوکهای شرق و غرب جهان آن روز گردید.

ویلیام داگلاس قاضی عالی مقام آمریکایی که در آنروزها به جمهوری خودگردان آذربایجان ایران سفر کرده بود در کتاب« آذربایجان؛ سرزمینی شگرف با مردمی مهربان» مشاهدات عینی خود را اینگونه توضیح می دهد:

«تقسیم اراضی فئودالها به نفع کشاورزان بی زمین،نگارش قانون کار و اعطای ابزار کار به کارگران بی بضاعت،مبارزه با رشوه خواری و فساد،مقابله با ماموران متجاسر به حقوق ملت،تاسیس بیمارستانها و کیلینیکهای رایگان،افتتاح مدرسه ها ودانشگاهها ،ایجاد مرکز رادیوی تبریز،احداث و تعمیر راهها، برپایی تئاترها و تماشاخانه ها ،تدریس زبان ترکی همراه با فارسی،...از جمله اقدامات قابل رویت دموکراتها در آذربایجان بود.»

در واقع 21 آذر ماه سال 1324 را می توان بعنوان برترین پیروزی دموکراتیک اقوام و ملل تحت ستم ایران بر استبداد و اختناق فالانژهای آریایی در قرن بیستم دانست!
21 آذر ماه 1325شمسی:57 سال پیش در چنین روزی بدنبال تبانی قدرتهای وقت دنیا،ارتش مزدور شاهنشاهی با کارگردانی دولتهای آمریکا و انگلیس به آذربایجان حمله کرد.نظام خودگردان آذربایجان که ملت را قربانی این تبانی شوم می دانست کوشید تا از تبدیل شدن آذربایجان به قربانگاه بی گناهان خودداری کند.لذا در واکنشی سیاسی خواستار به رسمیت شناخته شدن حقوق مادی و معنوی آذربایجان گردید. اما آنچه که همزمان با ورود ارتش شاهنشاهی ایران به آذربایجان(از قزوین تا ماکو و از موغان تا همدان) اتفاق افتاد بسیار خوفناک ،دهشتناک و جانکاه بود.

ویلیام داگلاس که خود شاهد حمله این ارتش به آذربایجان بوده است در کتاب یاد شده حکایت بسیار دردناکی را روایت می کند:

«وقتی ارتش ایران به آذربایجان بازگشت وحشت بر پا نمود.سربازان قتل و غارت و تاراج به راه انداختند.آنها هرچه به دستشان می رسید و هرچه می خواستند تصاحب می کردند. رفتار سربازان اشغالگر روس بسیار برازنده تر از اعمال وحشیانه سربازان نجات بخش ارتش شاهنشاهی بود.بطوریکه خاطره فوق العاده خونین و شومی در آذربایجان بجای گذاشت.در سراسر آذربایجان اموال و احشام دهقانان به غارت رفت و زنان و دختران مورد تجاوز قرار گرفتند . گرچه رسالت ارتش ایران ازادی اذربایجان بود ولی آنها مردم را غارت کرده پشت سر خود مرگ و نابودی بجای گذاشتند.
از آن تاریخ به بعد در تقویم شاهنشاهی کشتار ملت آذربایجان و همچنین کردستان تحت عنوان نجات آذربایجان شناخته شد و عملا انتشار هرگونه مطلب و یا تحلیل غیر رسمی از حوادث دردناک ان روز ممنوع گردید و متخلفان به شدت مجازات گردیدند.

اما در حال حاضر در رژیم کنونی با فرض اینکه سید جعفر پپیشه وری یک کمونیست بود نسبت به یاد اوری خاطرات ان دوران محدودیتهای شدیدی به چشم می خورد. این درحالی است که به گواهی اسناد آشکار و دقیق نه تنها پیشه وری کمونیست نبود بلکه خود بعنوان یک دموکرات مصربر عقاید آزادیخواهانه اش ، یک سال بعد توسط کمونیستهای استالین پرست باکو به نحو اسرار آمیزی به شهادت رسید و بسیاری از همفکران وی در شوروی راهی اردوگاههای کار اجباری در سیبری شدند.این درحالی بود که اکثر کمونیستهای گریخته به شوروی به مقامات و پستهای بالا دست یافتند.

در حال حاظر بنظر می رسد تلاش گسترده ای برای شناسناندن روز 21 آذرماه بعنوان نسل کشی ملت آذربایجان از سوی گروههای روشنفکر داخلی و خارجی اغاز شده است که دعوت برای برگزاری مراسم روز 21 آذرماه در امامیه تبریز بر سر مزار دکتر فریدون ابراهمی وزیر دادگستری دولت خودگردان آذربایجان ایران که به دستور شخص محمدرضا شاه پهلوی در ملا عام به دار آویخته شد هر چند احتمالا با سرکوب شدیدی همراه خواهد شد اما نشان دهنده تداوم یک حرکت جدی و جدید در آذربایجان ایران است.

از تعدا دقیق مقتولین در آذربایجان و کردستان اطلاع دقیقی در دست نیست.ارتشبد فردوست که خود یکی از اعضای عالی رتبه ارتش شاهنشاهی به هنگام هجوم به آذربایجان بود از اعدام هزاران تن بدون محاکمه فقط در تبریز خبر داده است!

منابع دولتی و آذربایجانی نیز آمار متفاوتی را ارائه می دهند .بنحویکه تعداد کشته شدگان این نسل کشی خوفناک طیق گفته منابع دولتی و مردمی از 5 هزار نفر تا 120 هزار نفر گزارش شده است .شواهد عینی و زنده ، از مرگ دهها هزار نفر خبر می دهند.

اما آنچه که بر حرمان ترکان آذربایجان در قبال کشتارهای سیاه روز 21 اذرماه افزوده است تخریب دانشگاه تبریز و همچنین به آتش کشیده شدن صدها هزار جلد کتاب در رشته های مختلف به زبان ترکی اذربایجانی در شهرهای گوناگون آذربایجان به ویژه تبریزاست.گفته میشوداین کتابسوزان شرم آور و بی سابقه در جهان ،در روز 26 آذرماه طی مراسمی دردناک در چندین میدان و خصوصا میدان دانشسرا ی این شهر انجام شده است.بطوریکه شاهدان عینی می گویند دانش آموزان را مجبور می کردند تا جهت کسب اجازه برای ادامه تحصیل، کتابهایی را که به زبان مادریشان نوشته شده است در آتش بیفکنند!این اقدام طبق قواعد بین المللی بعنوان جنوساید فرهنگی تلقی می شود.متاسفانه این جنوساید تا به امروز ادامه دارد و حتی امکان دارد با اجرا شدن دستور فالانژسیتی آموزش پیش دبستانی زبان فارسی بصورت تحمیلی در مناطق غیر تات نشین و بخصوص در آذربایجان و خوزستان تبدیل به یک جنایت عظیم فرهنگی شود.

هیچ نظری موجود نیست: